احساس می کنم قلبم آن چنان شکسته که دیگه نمی تونم تکه هاش رو به هم بچسبونم.خرد شده!دقیقا شبیه دونه های ماسه ی توی ساحل دریا!با این اوصاف دیگه نمی شه تیکه هاش رو به هم چسبوند!حتی اگه بشه و بخوام به هم بچسبونمشون ، اون قدر خردن که بعضی از تیکه هاش گم شدن!یعنی قلبم اون قدر شکسته و پودر شده که باد به راحتی یه مقدارش رو برده و گم کرده! :(

حتی باز هم با فشار دادن کفش هاشون به باقی مونده ی پودر قلبم ، بیشتر پودرش می کنن و می شکننش! :'(


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها